مدیریت برنامه استراتژیک چیست و چه سودی برای تیم ها دارد؟

  • 2021-06-8

two people meeting with laptop and note pad to discuss strategic plans

مدیریت برنامه استراتژیک چیست و چرا اهمیت دارد؟خوب، این سناریو را تصور کنید:

شرکت شما برنامه استراتژیک خود را ایجاد می کند. رهبری امضا می کندشاید آنها یک ساعت در ماه را برای چک کردن اختصاص دهند. واحدهای تجاری ارزیابی های خود را انجام می دهند و برخی اصلاحات دوره را انجام می دهند. در پایان سال، همه دوباره ارزیابی می کنند. اغلب اوقات، این امر مستلزم درک این واقعیت است که این یک سال دیگر از شکست در اجرای برنامه است!

آیا این اصلا آشنا به نظر می رسد؟

مشکل این نیست که شرکت ها اهداف درآمدی یا اهداف دیگر را حداقل در کوتاه مدت از دست می دهند. بیشتر در شیوه تلاش آنها برای این اهداف است که نیاز به بهبود دارد.

سازمان‌هایی که برنامه‌های استراتژیک‌شان محقق نمی‌شود، ممکن است مجبور شوند تمام راه را به تابلوی نقاشی برگردند. شاید آن‌ها مراحل برنامه‌ریزی استراتژیک حیاتی را از دست می‌دهند یا به طور کامل روی آن سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. یا شاید آنها سؤالات درستی نمی پرسند. بازار چگونه در حال تغییر است؟آنها چگونه می خواهند خود را در آن بازار قرار دهند؟چه اطلاعاتی می تواند ارزیابی را برای تعیین اعتبار آن تایید یا اطلاع دهد؟مناظر داخلی و خارجی که باید در نظر گرفته شوند کدامند؟تنها پس از پاسخ به این سؤالات و سؤالات دیگر، می توان یک طرح شروع به شکل گیری کرد.

See how BetterUp Works - Watch Demo

اما هنوز کار انجام نشده است. بسیاری از سازمان‌ها طوری رفتار می‌کنند که گویی برنامه‌ریزی صرفاً در حال بررسی الزامات سالانه است. الگوها پر می شوند، عرشه ها ارائه می شوند و طرح در جایی بین ذخیره سازی خارج از سایت و آگاهی سازمان ثبت می شود. پایان داستان.

با این حال، کسب‌وکارهای هوشمند تشخیص داده‌اند که هم آشنایی غیرمنتظره و هم آشنایی راحت روزمره راهی برای از بین بردن آخرین برنامه استراتژیک دارد. یک فرآیند برنامه ریزی استراتژیک موفق مستلزم تلاشی قوی و هماهنگ برای تضمین موفقیت برنامه ها است. و اینجاست که مدیریت برنامه استراتژیک وارد می شود.

برنامه های استراتژیک به سیستم های مدیریت استراتژیک و رهبری استراتژیک نیاز دارند.

اولین نفر باشید که آگاه می شوید

با منابع و بینش های جدید به روز باشید.

از علاقه شما به BetterUp سپاسگزاریم.

مدیریت استراتژیک پان چیست؟

مدیریت استراتژیک کسب و کار فرآیندی تکراری است که توسط آن یک سازمان یک برنامه استراتژیک موفق ایجاد و حفظ می کند. این طرح از تفکر تصویری بزرگ استفاده می کند و آن را به ابتکارات کلیدی هدایت می کند.

هدف این طرح در صورت جابجایی شرکت در مسیری که برای حرکت ، سال به سال ، برای موفقیت طولانی مدت حرکت می کند. این امر از تحقیق و فرمولاسیون گرفته تا اجرای ، ارزیابی و تنظیم است. با توجه به سرعت تغییر ، مدیریت استراتژیک نسبت به همیشه مهمتر و مهمتر است.

یک ابتکار مدیریت استراتژیک ممکن است توسط یک گروه داخلی هدایت شود - بسیاری از شرکت ها یک تیم استراتژی داخلی دارند - یا یک شرکت مشاوره خارجی. در نهایت ، رهبران شرکت باید صاحب اجرای و حفظ استراتژی باشند.

گروه مدیریت وظیفه ایجاد و اجرای یک برنامه استراتژیک مؤثر را بر عهده دارد. این شامل انجام تحلیل های داخلی/خارجی ، تدوین طرح و پیوند دادن آن به اهداف سازمان است. آنها نقشه راه را ایجاد می کنند ، اهداف طولانی و کوتاه مدت را نشان می دهند و یک برنامه عملی برای زنده کردن همه چیز ایجاد می کنند.

آنها همچنین بررسی های برنامه ریزی استراتژیک را سازماندهی و اجرا می کنند. آنها مربی و مشاوره تیم اجرایی هستند. آنها با مدیریت در سراسر سازمان برای برقراری ارتباط ، هماهنگی و ارزیابی پیشرفت در برابر اهداف همکاری می کنند.

آنها اهداف استراتژیک را به معیارهای عملیاتی روزانه در سراسر شرکت پیوند می دهند. یک گروه مدیریت استراتژیک خوب ، برنامه استراتژیک را از طریق اهداف ، نتایج و جدول زمانی مشخص برای سازمان واقعی و قانع کننده می کند.

team meeting discussing the strategic plan

6 مرحله اصلی مدیریت برنامه استراتژیک

چیزهای زیادی در مورد استراتژی شرکت نوشته شده است. استراتژی شرکتی کلاسیک حول محور یافتن و حفظ یک مزیت رقابتی می چرخد. یک شرکت از چارچوب هایی مانند 5 نیرو پورتر یا ماتریس سهم رشد BCG استفاده می کند تا از نقاط قوت ، رقبا و جایی که می تواند در بازار موفق شود ، حس کند.

در دو دهه گذشته ، استراتژی کلاسیک مجبور به سازگاری است. در بعضی موارد این به معنای بازده ، بازارها و محیط تجاری است که پایدار یا قابل پیش بینی شده است.

استراتژی تکامل یافته است ، با رویکردهای تکراری بیشتر به نفع خود و دور شدن از برنامه 5 ساله ، اما مراحل اساسی مدیریت استراتژیک بدون در نظر گرفتن رویکرد می تواند اعمال شود.

  1. تعیین کنید که کجا/چه می خواهید باشید. آیا شما از درون به استراتژی نزدیک می شوید-شناسایی توانایی های سازمان و مزایای رقابتی ابتدا-یا خارج از کشور-درک نیروهای بلند مدت و نحوه شکل گیری بازار ابتدا؟در مورد فرضیاتی که می کنید روشن باشید. آیا فرضیات مبتنی بر روندهای کوتاه مدت در صنعت ، روندهای بلند مدت برای مشتریان است یا آنها بر تجزیه و تحلیل رقابت متمرکز هستند؟
  2. دیگران را برای آزمایش فرضیات جمع آوری کنید. رهبران و دیگران را با دیدگاه‌ها و چارچوب‌های مرجع متفاوت گرد هم بیاورید تا مفروضات را آزمایش کنید. چه اطلاعات اضافی می تواند یک فرض را تأیید یا روشن کند؟چگونه ممکن است این اطلاعات را به دست آورید؟چگونه این طرح را تنظیم می کند؟درگیر کردن دیگران نیز باعث ایجاد خرید می شود.
  3. نقاط قوت و ضعف را تجزیه و تحلیل کنید. شرکت نسبت به جایی که می خواهد بازی کند چه قابلیت ها و دارایی هایی دارد؟برای بررسی فرصت ها و موفقیت های خود می توانید در اینجا تحلیل SWOT را اجرا کنید.
  4. تدوین طرح. وقتی تکالیف را انجام می‌دهید، می‌توانید انتخاب‌ها و معاوضه‌هایی داشته باشید - شرکت به کجا می‌خواهد برود، برای رسیدن به آن به چه چیزی نیاز دارد، چه کاری انجام خواهد داد، و چه چیزی را باید رها کند. این مرحله شامل دعوت از نمایندگانی از ذینفعان کلیدی، شفاف سازی چشم انداز، توسعه یک نمای کلی از برنامه شامل اهداف و مقاصد، و تشریح مسئولیت ها، منابع و جدول زمانی است. آنها همچنین معیارهایی را برای اندازه گیری پیشرفت ایجاد می کنند.
  5. اجرا. گروه استراتژی باید درگیر بماند و با بخش‌های مختلف سازمان ارتباط برقرار کند و مطمئن شود که منابع، وضوح و انگیزه لازم برای ادامه اجرای استراتژی را دارند.
  6. نظارت، بررسی و تنظیماین مرحله ممکن است بزرگترین فرصت برای تمایز موفقیت و پایداری یک برنامه استراتژیک باشد. آیا گزارش و ارزیابی نتایج فقط یک چک باکس رسمی است؟تمرینی در پوشش و تک تک؟یا، آیا این یک بررسی مکرر است که در آن رهبران کسب‌وکار می‌توانند درباره کارهایی که انجام می‌دهند صحبت کنند و موانع، نگرانی‌ها و اطلاعات جدیدی را که ممکن است مستلزم بازنگری مجدد طرح باشد، آشکار کنند؟

بسیاری از سازمان ها چهار مرحله اول را پوشش می دهند و خود را کامل می دانند. اغلب آنها شکست می خورند زیرا از همان ابتدا تیم مدیریت استراتژیک را پشت میز ندارند تا بر روی برنامه عمل کنند و بر آن نظارت کنند.

در The Balanced Scorecard، نویسندگان دیوید نورتون و رابرت کاپلان گزارش می دهند که 90 درصد سازمان ها در اجرای موفقیت آمیز استراتژی های خود شکست می خورند. آنها ادعا می کنند که چون شرکت ها برنامه ای برای اجرا ایجاد نکرده اند، برنامه استراتژیک از بین می رود.

جان کوتر، استاد سابق دانشکده بازرگانی هاروارد و کارشناس برجسته نوآوری، می‌گوید: «استراتژی باید به عنوان نیرویی پویا در نظر گرفته شود که دائماً به دنبال فرصت‌ها است، ابتکاراتی را شناسایی می‌کند که بر روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کند، و آن ابتکارات را سریع و کارآمد تکمیل می‌کند.»

woman in orange sweater writing a strategic plan

چه چیزی در برنامه استراتژیک گنجانده شود

هنگام مدیریت یک برنامه استراتژیک ، مهم است که بررسی کنید که همه عناصر لازم وجود دارند. در غیر این صورت ، شما می توانید در پایان بخش هایی از برنامه یا محور بیشتر از آنچه که با این عناصر انجام می دهید ، تجدید نظر کنید.

برای ادامه کار کارها ، هر سند برنامه استراتژیک باید شامل مؤلفه های زیر باشد:

  1. بیانیه ماموریت شرکت
  2. اهداف سازمانی برنامه
  3. بیانیه دید
  4. نقشه راه با قاب های زمانی برای هر مرحله از طرح
  5. روش ها و تاکتیک هایی که برای دستیابی به این اهداف تجاری استفاده خواهید کرد

چرا استراتژی ها در اعدام شکست می خورند

کسری رهبری یا تعهد ولرم

در این مقاله HBR ، ران کاروچی از شرکت مشاوره Navalent گزارش می دهد که 61 ٪ از مدیران در یک مطالعه طولی 10 ساله احساس کردند که آنها پس از حرکت به نقش های ارشد رهبری ، برای چالش های استراتژیک که با آنها روبرو بودند آماده نشده اند.

عدم تعهد به این طرح نیز یک عامل مؤثر است. علاوه بر این ، رهبران شرکت در اهداف سه ماهه ، مدیریت بحران و آشتی دادن بودجه ها اغلب اجرای را در لیست اولویت قرار می دهند.

کمبود معیارها

شرکت ها نتوانند معیارهایی را برای پیگیری پیشرفت اعمال کنند ، که منجر به اهداف مبهم می شود. بدون معیارها ، به راحتی می توان از مسیر خارج شد و یا تشخیص عدم تغییر شرایط و تجدید نظر در این طرح را تشخیص داد.

عدم تراز سیستمیک

هنگامی که استراتژی ها به بودجه مرتبط نیستند ، "اولویت های استراتژیک" منابع دریافت نمی کنند. بودجه بندی محلی اغلب نشانگر اهداف یا اهداف متناقض برای یک گروه یا واحد تجاری است که با اولویت های استراتژیک سازگار نیست.

ارتباط کافی

فقدان ارتباطات پایین خط منجر به سردرگمی و عدم اطلاعات در سطح شرکت می شود. این باعث بی اعتمادی می شود و بر تعهد تأثیر منفی می گذارد. افراد نزدیک به مشتری اغلب در تاریکی هستند. کاپلان و نورتون گزارش می دهند که به طور متوسط ، 95 ٪ از کارمندان از این استراتژی بی خبر هستند.

من قابلیت های مدیریت کافی را دارم

یک مطالعه توسط اقتصاددان نشان داد: "تنها 41 ٪ از پاسخ دهندگان می گویند شرکت های آنها تعداد کافی از پرسنل ماهر برای اجرای ابتکارات استراتژیک با اولویت بالا دارند."در همان مطالعه ، تنها 18 ٪ از اولویت بندی استخدام افراد با مهارت برای اجرای استراتژی گزارش دادند.

فقدان برنامه های قوی عملکرد و توسعه کارمندان.

Kaplan و Norton گزارش 70 ٪ از مدیران میانی و بیش از 90 ٪ کارمندان خط مقدم هیچ ارتباطی با موفقیت یا عدم اجرای اعدام ندارند. دبلیو جیمز مک نانی ، رئیس جونیور 3M اظهار داشت که با بهبود میانگین عملکرد هر کارمند 15 ٪ ، صرف نظر از نقش وی ، یک شرکت می تواند عملکردی عالی را به دست آورد و حفظ کند.

جوزف هربینیاک ، استاد مدیریت برجسته در وارتون هشدار می دهد که برنامه استراتژیک باید با استعداد سازمان آشتی شود."اگر آنچه را که لازم است ندارید ، باید آن را بدست آورید ، یا استراتژی را تغییر دهید تا واقع بینانه تر باشد."رهبران ، مدیران و کارمندان را برای تحقق استراتژی توسعه دهید.

مقاومت در برابر تغییر

تغییر تهدیدآمیز است. در یک سازمان ، تغییر اغلب با بودجه و تخصیص منابع که نمایانگر تغییر قدرت و نفوذ برای رهبران درگیر است مطابقت دارد. برای کارمندان ، ترس و اضطراب در مورد صلاحیت ، وضعیت و امنیت شغلی خود نیز به مقاومت کمک می کند.

group meeting at a long table discussing strategy

مزایای مدیریت برنامه استراتژیک

مدیریت برنامه ریزی استراتژیک برای پرداختن به عواملی طراحی شده است که اغلب منجر به عدم موفقیت در اجرای آن می شود. به این ترتیب ، نحوه اجرای مدیریت استراتژیک در نهایت برای هر سازمان منحصر به فرد است. هدف این است که ساختار و نظم و انضباط را برای اطمینان از موفقیت و در عین حال پاسخگو به شرایط خاص و تغییر محیط ها فراهم کنیم.

مدیریت استراتژیک چگونه به نقاط شکست می پردازد؟

  • این سازمان و مردم آن برای موفقیت راه اندازی شده اند.
  • رهبری در ادامه حرکت پشتیبانی می شود.
  • همه افراد در سازمان از برنامه استراتژیک و نحوه کمک به آن آگاه هستند.
  • پیشرفت برای برنامه ریزی در سراسر سازمان و هیئت مدیره ابلاغ می شود.
  • معیارها تصحیح دوره را تسهیل می کنند.
  • بودجه در سطح شرکت ها مبتنی بر استراتژی است.
  • تراز سازماندهی متقابل بر خلاف سیلوها.
  • برنامه های قوی عملکرد و برنامه های جبران خسارت ایجاد می شود.
  • خواستار تعهد به آموزش و آموزش است.
  • افراد مناسب در مشاغل مناسب هستند.

محدودیت مدیریت برنامه استراتژیک

تدوین و اجرای یک استراتژی موفق کار سختی است. مدیریت استراتژیک همه چیز را حل نمی کند.

  • عملیات پیچیدهشرکت های جهانی با چندین نفر ، محصولات متعدد ، در چندین کشور ، هماهنگی در سراسر شرکت را مجتمع ایجاد می کنند.
  • اکوسیستم های محلیهنگامی که اجرا به بسیاری از بازیکنان خارجی بستگی دارد، رویکرد انعطاف‌پذیرتری مورد نیاز است. به عنوان مثال، یک خرده‌فروش بزرگ وارد بازار جدیدی می‌شود و شرایط و تعهدات خود را با تامین‌کنندگان مذاکره می‌کند، همانطور که در ایالات متحده انجام می‌دهند، اگر تامین‌کنندگان از اجرای آن قوانین خودداری کنند، شرکت باید استراتژی خود را مجددا ارزیابی کند.
  • جنگ قدرت. اگر مدیر عامل احساس کند به جای حمایت، مدیریت می شود، در برابر OSM مقاومت می کند.
  • سلب قدرت. نارضایتی احتمالی از سوی مدیریت میانی که ممکن است OSM را به عنوان سلب استقلال آنها در نظر بگیرند.
  • اینجا اختراع نشدهوقتی تدوین و مدیریت استراتژی توسط یک گروه خارجی انجام می شود، کارمندان ممکن است خرید نکنند.

نکاتی برای تبدیل شدن به یک مدیر استراتژیک موثر و کارآمد

    با تمرکز بر اینکه چگونه می توانید موفقیت افراد را تسهیل کنید. مراقب باشید طوری رفتار کنید که شما را به عنوان یک نگهبان یا پلیس نشان دهد.
  • در بحث‌های پیرامون ارزیابی، از آنچه درست پیش می‌رود، منصرف شوید و از سرزنش کردن خودداری کنید.
  • در میان مسائل و فشارهای مزاحم با مدیران همدلی داشته باشید. هر کاری که می توانید برای حمایت از مدیرعامل انجام دهید.
  • یک برنامه ارتباطی چند رسانه ای/چند رسانه ای ایجاد کنید تا ذینفعان را در طول مسیر به روز نگه دارید.
  • از همکاران یا مشاوران قابل اعتماد استفاده کنید تا در مواقعی که نیاز به رسیدگی به موقعیت های پیچیده و چالش برانگیز دارید، از شما حمایت و دیدگاهی ارائه دهند.
  • یاد بگیرید که در افق های دو زمانه فکر کنید تا در طول تغییرات سریع واکنشی نشوید. حتی با اقدامات و ابتکارات لحظه ای، در نظر بگیرید که چگونه آنها در استراتژی بلندمدت به ستاره شمالی خدمت می کنند، چه از طریق ایجاد قابلیت ها یا به دست آوردن بینش مفید.

فرصت های مربیگری و توسعه رهبری:

  • مربیگری تیم اجرایی برای تیم رهبری. اغلب تیم های رهبری ناخواسته خود را در علف های هرز می یابند. مربیگری تیم اجرایی می تواند به اعضا کمک کند تا از یکدیگر در مشاهده از نقطه نظر استراتژیک تر و بالاتر حمایت کنند و در عین حال یکدیگر را برای اجرا مسئول می دانند.
  • گروه های یادگیری اقدام برای رهبران در زمینه های متقابل. اعضای منفرد موضوعات و فرصت‌های استراتژیک خاص پروژه را برای ایده‌ها، پشتیبانی و مسئولیت‌پذیری به یک میز مشترک می‌آورند. آنها بوته هایی برای یادگیری هم افزایی هستند.
  • کنفرانس های دوره ای برای گروه ها در سراسر سازمان برای به روز رسانی و به اشتراک گذاری دانش. کارمندان می توانند بازخوردهای مهمی در مورد چگونگی پیش رفتن کارها به رهبران بدهند. از تیم های آنها
  • مربیگری رهبران نوظهور، تجهیز آنها به مهارت هایی برای مدیریت تغییر به عنوان برنامه ریزان استراتژیک.

woman sharing her plan on a whiteboard to another woman

مطالعه موردی: دفتر مدیریت استراتژی در گروه کرایسلر

اگرچه شرکت‌ها ساختارهای متفاوتی برای اجرای مدیریت استراتژیک دارند، داشتن یک واحد عملکردی گسسته در سطح شرکت برای هدایت فعالیت‌های اجرایی کلیدی است. این مطالعه موردی بر روی کارت امتیازی متوازن نشان می دهد که چگونه مدیریت استراتژیک وارد عمل می شود.

پس از موفقیت های نوآوری در دهه 1990، خودروساز آمریکایی کرایسلر تا سال 2000 با مشکل مواجه شد. هزینه های بالا و رقابت منجر به کسری بیش از 5 میلیارد دلاری شد.

دایملر کرایسلر، شرکت مادر، وارد عمل شد. دیتر زتچه مدیرعامل شد و کارت امتیازی تعادل (BSC) را به عنوان بخشی از استراتژی چرخش معرفی کرد. بیل روسو، معاون استراتژی کسب و کار، و واحد او مسئول مدیریت استراتژی شدند.

ابتدا، این "دفتر مدیریت استراتژی" با تیم اجرایی برای تعریف استراتژی جدید با استفاده از کارت امتیازی متوازن به عنوان چارچوبی برای همسوسازی و اولویت‌بندی ابتکارات استراتژی همکاری کرد. تلاش آنها یک کارت امتیازی برای شرکت تولید کرد. این از طریق رهبری ارشد بررسی شد.

در مرحله بعد، کارت امتیازی کل سازمان از طریق سازمان به واحدهای تجاری و واحدهای پشتیبانی کاهش یافت. هر کدام کارت امتیازی خود را بر اساس اقداماتی که عملیات محلی برای حمایت از استراتژی بزرگتر باید انجام دهند، ایجاد کردند و همسویی را در سازمان ایجاد کردند. گروه مدیریت استراتژیک Russo این داده ها را جمع آوری و تجزیه و تحلیل کرد و فرآیندهایی را برای کارت های امتیازی ایجاد کرد.

سپس گروه مدیریت استراتژیک یک طرح توسعه ارتباطات را برای بیش از 90000 کارمند رهبری کرد. گروه مدیریت استراتژیک نیز دستور کار بررسی ماهانه و نظارت بر بودجه برنامه ریزی استراتژیک را تعیین کرد.

در نهایت، برای حفظ شتاب و طرح مسائل مهم، قبل از جلسات مدیریت، روسو در مورد مسائلی که از گزارش کارت امتیازی پدید می‌آیند، توضیحاتی را به Zetsche می‌دهد تا مواردی که نیاز به توجه مدیریت دارند در دستور کار قرار گیرند. پس از جلسه، وی پیگیری و اطمینان حاصل کرد که ارتباط مناسب برقرار است.

در طول فرآیند، گروه مدیریت استراتژیک یک منبع مرکزی و مرکز تسویه حساب برای داده ها بود:

  • به عنوان مخزن ایده هایی که از طریق سازمان پدیدار می شوند، خدمت می کند
  • پشتیبانی از منابع انسانی برای آموزش و آموزش در مورد فرآیند.
  • استراتژی، اهداف و ابتکارات ارتباطی.
  • از واحدهای تجاری با برنامه ریزی ارتباطات و حصول اطمینان از ارسال پیام شفاف و منسجم پشتیبانی کرد.

بهینه سازی مدیریت برنامه ریزی استراتژیک

با وجود قطعات متحرک و ملاحظات بسیار، مدیریت برنامه های استراتژیک می تواند دلهره آور به نظر برسد. اما برای مشاهده کامل برنامه ها و اطمینان از همسویی اقدامات با اهداف بسیار مهم است.

استراتژی هایی را که در اینجا ذکر کرده ایم، در حین ساختن و توسعه برنامه استراتژیک بعدی خود امتحان کنید. و به یاد داشته باشید که به طور مداوم اهداف و اهداف را با گذشت زمان ارزیابی کنید.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.