#3 چه نوع از بازارهای مالی نیاز داریم?

  • 2021-06-29

در این پرونده چندرسانه ای می توانید یاد بگیرید که بازارهای مالی برای چه کاری هستند و چگونه در دهه های اخیر توسعه یافته اند. در قسمت دوم به برخی از افسانه های لابی که در مورد بازارهای مالی گفته شده نگاه می کنیم و توضیح می دهیم که چرا سازمان دیده بان مالی فکر می کند اشتباه می کنند.

با توجه به کتاب های درسی بازارهای مالی باید وسیله ای باشد که بتواند سرمایه را به پروژه هایی اختصاص دهد که از لحاظ اقتصادی مفید هستند (و همچنین از لحاظ اجتماعی مفید و سازگار با محیط زیست نیز هستند) به نفع جامعه. بنابراین باید نقش مهمی در اقتصاد ما داشته باشند. همچنین اتفاق می افتد به عمیقا به زندگی ما به عنوان مصرف کنندگان بافته شده, به عنوان وسیله ای برای مدیریت پس انداز ما, حقوق بازنشستگی و بیمه.

قسمت 1-اصول

بازار مالی جایی است که دارایی ها (مانند سهام, اوراق قرضه, ارز, مشتقات...) توسط بازیگران مختلف طبق قوانین بازار خریداری و فروخته می شوند. بازار اجازه می دهد تا قیمت ها برای ریسک و پاداش سرمایه گذاری تعیین شود. راه های مختلفی برای درگیر شدن وجود دارد:

1. شیپور خاموشی بازار در جستجوی بودجه. او اوراق بهادار مانند سهام یک شرکت ("حقوق صاحبان سهام") یا بدهی را به صورت اوراق قرضه می فروشد و به دنبال سرمایه گذاران پایدار و بلند مدت برای خرید است. صادر کننده می شود به استفاده از بودجه و متعهد به پرداخت سرمایه گذاران خود بازگشت, مانند سود سهام در یک سهم و یا بهره در اوراق قرضه.

2. سرمایه گذار (فردی, بازنشستگی و یا صندوق سرمایه گذاری, دولت, شرکت...) می خواهد برای قرار دادن سرمایه به کار. او به دنبال بازگشت است که او فکر می کند فراهم می کند پاداش عادلانه برای قرار گرفتن در معرض خطرات مانند خطر است که صادر کننده می شود به مشکلات مالی و یا خطر است که امنیت نمی تواند فروخته شده در بازار ثانویه به هر دلیلی. مدیران صندوق و دیگر سرمایه گذاران نهادی به نمایندگی از میلیون ها نفر از مردم عادی صرفه جویی برای حقوق بازنشستگی خود را عمل می کنند, که سرمایه گذاران پایان واقعی هستند.

3. زنجیره ای از واسطه ها (بانک ها, کارگزاران, سازندگان بازار, مدیران صندوق...) متصل سرمایه گذاران در یک پایان به صادر کنندگان در دیگر. واسطه ها به عملکرد روان تر بازارها کمک می کنند اگرچه به هزینه های معامله سرمایه گذاران می افزایند. سایر موارد برابر بودن واسطه گری بیشتر به معنای بازده کمتر برای سرمایه گذار نهایی است.

یک چارچوب واسطه مالی ساده

در سمت راست از شکل, ما باید طلبکاران نهایی (به نام همچنین محافظ نهایی). این گروه شامل خانواده ها با پس انداز خود را و سرمایه گذاران مایل به خرید دارایی (به عنوان مثال شرکت های بزرگ, صندوق های بازنشستگی و غیره.). در سمت چپ, ما باید وام گیرندگان نهایی (به عنوان مثال شرکت ها و موسسات مالی صدور اوراق قرضه یا سهام, خانواده گرفتن وام و غیره.). بخش مالی شامل همه چیز اتفاق می افتد که در میان و جایی که واسطه های مالی (بانک ها, کارگزاران, سازندگان بازار, مدیران صندوق)) بازی نقش کلیدی. مثلا, پس انداز خانوار را می توان از طریق بانک های سنتی به سرمایه گذاری و یا وام هدایت, و یا از طریق بازارهای مالی به سهام, اوراق قرضه و سرمایه گذاری های دیگر.

"نمایش ساده از واسطه گری مالی" (منبع: صندوق بین المللی پول, تکثیر شده توسط امور مالی دیده بان)

یک زیرساخت با عملکرد خوب برای تضمین موثر بودن بازارهای مالی کافی نیست. رفتار فعالان بازار همچنین ارزشی را که بازارهای مالی برای اقتصاد و جامعه واقعی به همراه دارند تعیین می کند. این امر مستلزم قواعدی است که توسط سیاستگذاران و تنظیم کننده ها و ناظرانی که این قوانین را اجرا می کنند و همچنین کدهای رفتاری و تعهدات اخلاقی توسط خود فعالان بازار نوشته شده است.

این ویدیو معرفی خوبی برای بازارهای مالی است که توسط تیم بنت از هفته پول ساخته شده است.

هدف اصلی بازارهای مالی هدایت پس انداز و سرمایه به پربارترین فعالیتهای اقتصادی است.

بازارهای مالی سه عملکرد اساسی اقتصادی مربوط به اقتصاد واقعی را انجام می دهند:

  • پس انداز کانال, سرمایه گذاری و تخصیص سرمایه: بازارهای اولیه هستند که دارایی های مالی (سهام, اوراق قرضه, مشتقات) در ابتدا ایجاد و توزیع. این جایی است که تشکیل سرمایه جدید اتفاق می افتد زمانی که شرکت ها و دولت ها سهام یا اوراق قرضه تازه صادر شده را به سرمایه گذاران در بازار می فروشند. در مورد سهام شرکتها سهام خود را برای اولین بار از طریق عرضه اولیه سهام (عرضه اولیه عمومی) در بورس سهام شناور می کنند و می توانند پیشنهادات بعدی یا حقوق خود را برای فروش سهام بیشتر به فروش برسانند (این ویدیو را با پدی هیرش توضیح دهید که ایپوس چیست). خریداران عمدتا سرمایه گذاران نهادی مانند صندوق های سرمایه گذاری هستند.
  • تجارت دارایی های موجود و شکل گیری قیمت: سرمایه گذاران باید بتوانند در صورت تمایل از سرمایه گذاری خود خارج شوند. به همین دلیل است که پس از فروش اوراق بهادار اولیه در بازار اولیه می توانند در بازار ثانویه معامله شوند. بازارهای ثانویه بسیار بزرگتر از بازارهای اولیه هستند. از نظر اقتصادی هیچ سرمایه تازه ای به همراه ندارند اما به سرمایه گذاران اجازه می دهند اوراق بهادار موجود را بین خود معامله کنند تا وارد و خارج از بازار شوند و قیمت هایی را برای اوراق بهادار مورد معامله تعیین کنند. همه اینها به عملکرد بازار اولیه کمک می کند things. In نظریه, قیمت ها باید ارزش اساسی اوراق بهادار را منعکس کنند و در راستای ثروت ناشر (اقتصاد خرد یا عوامل درون زا) و اقتصاد عمومی (اقتصاد کلان یا عوامل برون زا) در نوسان باشند. این سیگنال های قیمت هستند که به هدایت سرمایه به سمت استفاده مولد کمک می کنند, مثلا با تشویق سرمایه گذاری در شرکت هایی که عملکرد خوبی دارند, و بالعکس. در واقعیت, بازارهای ثانویه می تواند تبدیل به بهشت یک سفته بازان و قیمت ها گاهی اوقات یک راه طولانی از ارزش اساسی و مستعد ابتلا به حباب و سقوط. ادبیات فراوانی در این زمینه رشد کرده است (به عنوان مثال کار مرکز پل وولی برای مطالعه اختلال عملکرد بازار سرمایه در دانشکده اقتصاد لندن).
  • مدیریت ریسک: سومین کارکرد بازارهای مالی کمک به مدیریت ریسک هایی است که در بخش های واقعی و مالی اقتصاد ایجاد می شود. مثلا, یک شرکت ساختمانی ممکن است بخواهید به پرچین در برابر افزایش قیمت فولاد, و یا یک صندوق بازنشستگی ممکن است بخواهید به پرچین در برابر کاهش نرخ بهره. ابزار خاص (عمدتا مشتقات) اجازه می دهد شرکت کنندگان در بازار برای انتقال خطرات مختلف خود را (ریسک اعتباری, ریسک نرخ بهره, و غیره.) به سایر فعالان بازار که تمایل بیشتری به این ریسک دارند. این می تواند به مشاغل اجازه دهد تا فعالیت هایی را انجام دهند که در غیر این صورت انجام نمی دادند.

البته, انتقال ریسک از بین نمی برد, به عنوان بحران مالی نشان داد و نه به طور چشمگیری. علاوه بر این, این واقعیت که بسیاری از مشتقات را می توان در مقادیر بیشتری صادر و معامله کرد که ریسک یا دارایی های اساسی مربوط به این موارد باعث می شود ابزارهای مناسبی برای حدس و گمان باشند. این کمک می کند تا توضیح دهد که چرا, به خصوص در سال های اخیر, وجود داشته اند به مراتب بیشتر مشتقات در موضوع از دارایی های اساسی وجود دارد: مقدار تصوری از مشتقات برجسته است در حدود نه برابر اندازه کل تولید ناخالص داخلی جهان, و یا تقریبا دلار 100,000 برای هر مرد, زن و کودک زنده در این سیاره.

"99 درصد از معاملات بی معنی است"

بنیانگذار گروه پیشتاز جان بوگل توضیح می دهد که چرا فکر می کند بازارهای مالی امروز عمدتا از واسطه های اجاره جو بهره مند می شوند:

"وظیفه مالی تامین سرمایه برای شرکت ها است. ما این کار را به مبلغ 250 میلیارد دلار در سال در عرضه اولیه و پیشنهادات ثانویه انجام می دهیم. چه چیز دیگری ما انجام? ما سرمایه گذاران را تشویق می کنیم که حدود 32 تریلیون دلار در سال تجارت کنند. پس روشی که من محاسبه می کنم 99 درصد کارهایی که ما در این صنعت انجام می دهیم تجارت مردم با یکدیگر است و فقط برای واسطه ها سود دارد. این اتلاف منابع است. "(مصاحبه با بازار ساعت, 1 اوت 2015)

به منظور انجام وظایف ذکر شده در بالا به طور موثر, بازارهای مالی باید:

  • نمایشگاه: به طور مساوی برای همه فعالان بازار در دسترس است و از رفتارهای ناسزاوار محافظت می شود.
  • منظم: عرضه و تقاضا برای دارایی ها تقریبا برابر است و نوسانات کم است.
  • شفاف: اطلاعات عمومی در مورد پیشنهادات خرید یا فروش ('پیش تجارت') و معاملات انجام شده ('پس از تجارت') از جمله حجم و قیمت وجود دارد.
  • امن: ساختارها و فرایندهای بازار باید معاملات را در هر مرحله از زنجیره ایمن کنند: تجارت, تسویه و تسویه.

به طور سنتی بازارهای مالی ارتباط نزدیکی با اقتصاد واقعی داشتند که فعالیتهایشان را تامین مالی می کردند. از اواسط دهه 1990 اما این پیوند در حال محو شدن است. مقررات زدایی از حقوق صاحبان سهام, اوراق قرضه و مشتقات بازارهای دیده است بیشتر و بیشتر سرمایه کارگردانی نسبت به کوتاه مدت, استفاده سوداگرانه.

الف) مشوق های اشتباه

سرمایه گذاری و حدس و گمان فقط با افق زمانی متفاوت نیست. سرمایه گذاری بر اساس اطلاعات شفاف در بازارهای عادلانه باعث ایجاد شراکتی بین شرکت یا نهاد مالی می شود و سرمایه گذار در موفقیت یا ناملایمات با یکدیگر ارتباط برقرار می کند. ارزش گرفته شده توسط سرمایه گذار از فعالیت واقعی اقتصاد ناشی می شود. سرمایه گذار و نهاد در حال تامین مالی در حال برنده شدن یا از دست دادن با هم. از طرف دیگر حدس و گمان یک بازی با حاصل جمع صفر است که پول کسب شده توسط یک سفته باز توسط طرف دیگر معامله از بین می رود و بالعکس. همانطور که حدس و گمان را استخراج سود از خرید و فروش دارایی ها می دانیم, به بازارهای ثانویه بسیار نقدینگی متکی است. با این حال گمانه زنی ها دیگر یک بازی با حاصل جمع صفر نیست وقتی که طرف های دیگر را تحت تاثیر قرار می دهد یا چیزی را ایجاد می کند که اقتصاددانان "اثرات منفی اقتصادی" می نامند که به طور کلی بر جامعه می افتد.

این یک انیمیشن ساعت مالی کوتاه استبرای توضیح ارتباط بین حدس و گمان در مشتقات کالاهای کشاورزی و رفتار قیمت ها (انرژی, غذا, و غیره).

همانطور که کینز استدلال می کرد بازارها تنها در صورتی می توانند در تخصیص سرمایه به پربارترین کاربردها کارا باشند که اکثریت قریب به اتفاق فعالان بازار چشم انداز 'سرمایه گذاری' را داشته باشند (که ما 'سرمایه گذاری' می نامیم) در مقابل دیدگاه 'سوداگرانه'. کینز در ترسیم درس هایی از بحران 1929 ناشی از حباب مالی افراد حریص و بد نیت را سرزنش نمی کند. او بیشتر به ساختار بازار اشاره می کند که رفتار سوداگرانه را نسبت به تخصیص صحیح سرمایه تشویق می کند. بازارهای مالی نیاز به 'کمک' به انجام وظایف اصلی خود را به اقتصاد واقعی. بدون چنین چارچوبی بحران بعدی ناشی از حباب مالی تنها در اطراف گوشه است.

ب) ارتباط متقابل سیستم مالی

در نظریه, یک حباب مالی لزوما بازیگران خارج از حباب را تحت تاثیر قرار نمی, اما می تواند اگر شرکت های بیمه, صندوق های بازنشستگی, بانک های تجاری و بانک های سرمایه گذاری همه درگیر و در هم تنیده در حباب. و هرچه شفافیت و اطلاعات کمتری در مورد محصولات مالی وجود داشته باشد احتمال فروش محصولات سمی در کل سیستم مالی بیشتر است. اما حتی سرمایهگذاریهای غیر سمی نیز به هم پیوستگی نظام مالی کمک میکنند زیرا تغییرات قیمتی و تصمیمات سرمایهگذاری همزمان بر بازیگران مختلف تاثیر میگذارند. تصور کنید که بسیاری از بانک ها ساخته شده سرمایه گذاری مشابه و ریسک پذیری از کسانی که دارایی های تغییر, سپس بانک ها همه در همان زمان تحت تاثیر قرار, به طور بالقوه باعث یک سری از بانک ها به طور پیش فرض.

یکی دیگر از عوامل کمک به اتصال از موسسات مالی است که بودجه بانک بسیار نه تنها از سپرده, بلکه از بانک های دیگر, صندوق های بازنشستگی, مدیران دارایی, صندوق های تامینی و غیره. این به اصطلاح" عمده فروشی " بودجه رشد در فعالیت های تجاری بانک سوخت است. و به طور مصنوعی ارزان بود, به عنوان سرمایه گذاران فرض کنیم که بانک ها با سپرده های بیمه شده و یک عملیات تجاری قادر به پایین کشیدن بانک های دیگر مجاز نخواهد بود به شکست. این باعث ایجاد یک مشکل برای بانک تنظیم کننده: در یک بحران, تنظیم کننده قادر نخواهد بود برای تحمیل ضرر و زیان در بانک های بزرگ' طلبکاران (یک فرایند شناخته شده به عنوان "وثیقه در") از ترس از عبور در معرض خطر به سایر نقاط سیستم مالی. اگر می خواهید در این باره بیشتر بدانید می توانید نشریه ما "سه گانه بانکی اروپا"را بخوانید.

ج) بانک های بزرگ

رشد سریع مگابنک ها عامل دیگری در بحران مالی بود. همانطور که توسط جیمز ریکاردز توصیف, "وام گیرندگان بی پروا بودند, کارگزاران حریص بودند, سازمان های رتبه غفلت شد, مشتریان سدیم ارمو شد, و دولت شکست مفتضحانه با اهداف مسکن غیر واقعی و خطوط نامحدود اعتباری در فنی مای و فردی مک تشویق. هنوز, این واقعیت است که بسیاری از احزاب به سرزنش وجود دارد باید مورد استفاده قرار گیرد برای منحرف سرزنش از احزاب ترین از همه—بانک های بزرگ. بدون بانک ها تامین مالی به کارگزاران وام مسکن و وال استریت در حالی که تعهد موضوع خود را از اوراق بهادار سمی, کل طرح هرمی هرگز خارج از زمین کردم" .

که دلیل دیگری که چرا امور مالی سازمان دیده بان خواستار جدایی جدید از فعالیت های بانکی است (اگر شما می خواهید به دانستن بیشتر در, لطفا نگاهی به اولین پرونده چند رسانه ای ما "درک امور مالی #1: مگابایت تقسیم?”).

می تواند ما را نگه دارید تا با بازارهای مالی? صحبت های تد در مورد نوشتن چیزهایی که دیگر نمی توانیم بخوانیم

الن گرینسپن رییس بانک فدرال رزرو ایالات متحده از سال 1987 تا 2006 دشواری کنترل بازارهای مالی مدرن را در کتاب سال 2007 با عنوان عصر تلاطم ها توصیف کرد: "بازارها بیش از حد بزرگ و پیچیده شده اند و به سرعت تحت نظارت و مقررات قرن بیستم قرار می گیرند. تنظیم کننده ها هنوز هم می توانند وانمود کنند که نظارت می کنند اما توانایی هایشان بسیار کاهش یافته و کاهش می یابد .”

فقدان مقررات مالی قوی منجر به بازارهای مالی شروع به نوشتن چیزهایی (مانند تجارت فرکانس بالا, پایین را ببینید) ما دیگر نمی تواند به عنوان خوانده شده. کوین اسلاوین یک سخنرانی درخشان تد در مورد این موضوع داد:

در بازارهای مالی نقدینگی یک مفهوم کلیدی است. از دیدگاه سرمایه گذاران نقدینگی را می توان به عنوان توانایی تبدیل یک دارایی در پرتفوی خود به پول نقد یا دارایی دیگر در یک بازه زمانی معقول و بدون جریمه شدن توسط حرکات قیمت توصیف کرد.

از دیدگاه دلالان نقدینگی به عنوان توانایی خرید و فروش دارایی از هر نوع به عنوان اغلب به عنوان مورد نظر برای بهره برداری از حرکات قیمت دیده می شود. اگر فعالیت بازار به طور عمده سوداگرانه است, نقدینگی ممکن است به سرعت در حال خشک کردن با همه در حال اجرا برای خرید/فروش در همان زمان.

بازارهایی که بیش از حد به نقدینگی کوتاه مدت متکی هستند بنابراین در معرض خشک شدن هستند بازار وام های بین بانکی در سال 2008 انجام داد. علاوه بر این سرمایه گذارانی که بیش از حد روی نقدینگی تمرکز دارند مثلا فقط خرید دارایی هایی که در صورت افت قیمت بازار به راحتی می توانند بفروشند ممکن است علاقه کمتری به مطالعه ریسک های اساسی یک دارایی و ماهیت و حتی اهداف اجتماعی و زیست محیطی خود قبل از خرید داشته باشند.

با توجه به کینز, دکترین نقدینگی منحرف سرمایه گذاران از شی اجتماعی خود را از تخصیص سرمایه برای استفاده مولد. وی گفت که هیچ یک از مفاهیم مالی ارتدکس "ضد اجتماعی تر از طلسم نقدینگی" نیست (برای اطلاعات بیشتر در مورد این موضوع به وبلاگ ما "نقدینگی-شمشیر دو لبه"مراجعه کنید).

معاملات با فرکانس بالا

ظهور معاملات با فرکانس بالا نمونه دیگری از تکنیک ها و استراتژی های جدید است که می تواند انصاف و نظم و یکپارچگی بازار را تهدید کند. استفاده از الگوریتم ها و رایانه ها برای اجرای استراتژی های معاملاتی فوق سریع است و در بسیاری از بازارهای مالی بر تجارت مسلط شده است. سرمایهگذاران نهادی از الگوریتمهایی برای پنهان کردن معاملات بزرگ استفاده میکنند در حالی که شرکتهای متخصص از الگوریتمهای خود برای یافتن و بهرهبرداری از این معاملات استفاده میکنند. این استراتژی می تواند اعتماد سرمایه گذاران به بازارها را از بین ببرد و نقدینگی مفید را از بین ببرد و پتانسیل تخلف در بازار را افزایش دهد (نگاه کنید به اسطوره های تخریب در قسمت 2).

قسمت 2-موقعیت دیده بان بحث و امور مالی

صنعت مالی لابی سخت-و با برخی از موفقیت-برای تضعیف طرح های قانونی که ممکن است منافع خود را تحت تاثیر قرار. این امر باعث ایجاد افسانه های متعددی شده است که برخی از این افسانه ها برای ترساندن سیاستمداران برای تسهیل قوانین بازار مالی ترویج می شوند. در اینجا پاسخ های مالی سازمان دیده بان به چند نفر است.

لابی صنعت مالی: "بازارها به طور طبیعی کارایی دارند - هر گونه مداخله خارجی باید به حداقل محدود شود"

این اسطوره از فرضیه بازارهای کارا پیروی می کند. این نظریه فرض می کند که فعالان بازار 'حداکثر کننده های منطقی' هستند و تخصیص سرمایه بهینه خواهد بود زیرا مکانیسم شکل گیری قیمت کامل است و بازیگران کاملا منطقی هستند. در این دیدگاه هر مداخله خارجی (دولت ها و تنظیم کننده ها) تاثیر منفی مستقیم بر توانایی بازارها برای خدمت به هدفشان دارد. از این رو موضع قوی است که مشتق شده از ام اچ به نفع 'خود تنظیم'.

منصفانه است که بگوییم اعتقاد به کارایی بازارها در 30 سال گذشته بر مقررات بازار مسلط بوده است. طرح های قانونگذاری به طور سیستماتیک ترویج رقابت از طریق ایجاد یک سطح-میدان بازی', بر اساس این اصل است که رقابت منافع خصوصی را در نتیجه اثربخشی بیشتر, خدمت به مردم خوب.

با این حال همانطور که بسیاری از فعالان بازار در طول بحران های مالی متوجه شدند تمایل به تمرکز بر استخراج حداکثر سود کوتاه مدت بر اساس قیمت دارایی ها به جای توسعه یک استراتژی سرمایه گذاری بلند مدت بر اساس بازده از دارایی های اساسی وجود دارد. فعالان بازار به طور طبیعی به عنوان حداکثر کننده های منطقی خالص عمل نمی کنند و در جستجوی قیمتی هستند که ارزش اساسی را منعکس می کند. برعکس, همانطور که به خوبی شناخته شده برای همه متخصصان بازار, شرکت کنندگان در بازار نیز تحت تاثیر رفتارهای غیر منطقی انسان (ترس, حرص و طمع, غریزه گله و غیره.) و تعداد بسیار کمی می توانند در برابر وسوسه سود حاصل از تغییر قیمت مقاومت کنند حتی اگر این قیمت ارزش اساسی امنیت مورد معامله را منعکس نکند.

داده های بازار نشان می دهد که بخش مالی در سال های اخیر کارایی کمتری داشته است. تحقیقات در مورد هزینه واحد واسطه گری مالی (تقریبا ارزش تمام دارایی های مالی تقسیم بر سهم تولید ناخالص داخلی بخش مالی) نشان می دهد که اکنون حمایت از یورو از دارایی های مالی گران تر از دهه 1990 است و نه کمتر. این به رغم ابداعات و بازده های اعلام شده تامین مالی مبتنی بر بازار است که از همان زمان ظهور کرده است.

لابی صنعت مالی: "تجارت با فرکانس بالا نقدینگی بازار را افزایش می دهد"

هفتم حجم ایجاد می کند اما نقدینگی ایجاد نمی کند. این یا بر اساس استراتژی های پیروی از روند است که حجم تولید می کنند اما نقدینگی را از بین می برند و یا بر روی استراتژی های به اصطلاح نقدینگی که تخفیف نقدینگی را دریافت می کنند (پرداخت های کوچک که مبادلات سهام در عوض جریان سفارش می دهند) ساخته شده است. در واقعیت, این استراتژی فراهم می کند هیچ نقدینگی به دلیل عمق محدود و میلی ثانیه' مدت زمان از نقل قول خود را انکار می کند مناسب سرمایه گذاران این شانس را به معامله برای مقدار قابل توجهی زمانی که مورد نیاز. افت در واقع نقدینگی را از بازار خارج می کند زیرا با سرمایه گذاران واقعی رقابت می کند هر بار که سرمایه گذاران می خواهند معامله ای را در زمینه ای انجام دهند که قیمت های به اصطلاح منفعل هفتم معمولا در زمانی که یک سرمایه گذار واقعی سعی در معامله با سرمایه گذاران واقعی دارد تبخیر شده است. انصاف و نظم و یکپارچگی بازار را تهدید می کند. برای تفسیر انتقادی بیشتر در هفتم, دیدن (در میان دیگران) صفر پرچین وبلاگ.

لابی صنعت مالی: "مالی سازی همیشه رشد اقتصادی را به همراه دارد"

تعمیق مالی در اقتصادهای پیشرفته جهان به طرز چشمگیری افزایش یافته است, به ویژه از دوران مقررات زدایی مالی در دهه 1980 شروع شد. با این حال, این مالی سازی اقتصاد همیشه برای رشد خوب بوده است? صندوق بین المللی پول به تازگی گفت: "تجزیه و تحلیل ما نشان می دهد شواهدی از 'بیش از حد مالی' به این معنا که فراتر از یک سطح معینی از توسعه مالی اثر مثبت بر رشد اقتصادی شروع به کاهش در حالی که هزینه های اقتصادی و مالی نوسانات شروع به افزایش است". در سطوح بالایی از اعتبار خصوصی به تولید ناخالص داخلی ("تعمیق مالی"), امور مالی بیشتر با رشد کمتر مرتبط, چیزی است که محققان در صندوق بین المللی پول به عنوان "محو اثر عمق مالی" .

استخراج از کارتون مالی سازمان دیده بان در "بازل 3: بازگشت تنظیم کننده"

با این حال, در حالی که یک بخش مالی توسعه نیافته است, به طور کلی در, یک بار بر اقتصاد, انواع خاصی از اعتبار با رشد مرتبط. اعطای وام بانکی به مشاغل خارج از بخش مالی با رشد اقتصادی ارتباط مثبتی دارد. مثلا از وام بانکی به مشاغل مالی یا املاک و مستغلات بهره وری بیشتری دارد. مشکل این است که بزرگترین بانک های اتحادیه اروپا امروزه عمدتا بر فعالیت های غیر وام دهی مانند تجارت و ایجاد بازار در دارایی های مالی یا وام دادن به فعالیت های کم بهره مانند املاک و مستغلات متمرکز شده اند.

در ماه نوامبر 2014, امور مالی سازمان دیده بان رویداد "چه امور مالی برای چه رشد?"ما متن کنفرانس و یک برگه اطلاعات را منتشر کردیم.

مشاهده امور مالی دیده بان است: سرمایه گذاری, شرط بندی نیست

موج فعلی مقررات (دوباره)در ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید مبتنی بر درک واقع بینانه از نحوه تصمیم گیری شرکت کنندگان در بازار و تحت چه شرایطی این تصمیمات باشد. 30 سال گذشته – و به ویژه نیمی از این دوره اخیر-به ما نشان داد که خودتنظیمی در بازارهای سهام, اوراق قرضه و مشتقات همیشه ثبات مالی و منافع جامعه را به همراه ندارد.

یک سیستم از بازارهای خود تنظیم طراحی شده برای ترویج رقابت در عوض منجر به غلظت قدرت بازار در چند دست, ظهور پیچیده 'موقت' ساختارهای بازار و مقررات زدایی. رگولاتورها باید این ویژگی ها را رعایت کنند اگر بخواهند ثبات و انصاف را به بازارهای مالی بازگردانند و همیشه به یاد داشته باشند که بازارها باید با مقررات سازگار شوند نه برعکس. بدون مقررات مناسب, شیوه های بد می تواند به راحتی گسترش, به عنوان وامهای بیپشتوانه بحران نشان داد.

سیاست گذاران به درستی مایل, در یک دوره از عملکرد اقتصادی, برای هدایت سرمایه از استراتژی های کوتاه مدت و اغلب سوداگرانه به سرمایه گذاری بلند مدت در اقتصاد. برای کسانی که از استراتژی های کوتاه مدت بهره مند این تغییر است که به صدمه زدن به. انکار این موضوع فایده ای ندارد. اما با گذشت زمان, این واقعیت اجازه خواهد داد که مدل های کسب و کار برای انطباق و تمدید شود به نفع همه. از این نظر باید هدف اصلی بازار از تخصیص سرمایه را در نظر داشته باشیم و به یاد داشته باشیم که هزینه های واسطه گری مالی تنها در صورتی توجیه می شود که به نیازهای اقتصاد و جامعه در کل خدمت کند. سازمان دیده بان مالی از این دیدگاه است که سیاست گذاران باید به طور جدی سودمندی فعالیت های مالی را که با مشتری روبرو نیستند یا به استفاده مولد از سرمایه کمک نمی کنند زیر سوال ببرند. اگر شما می خواهید به حفاری عمیق تر به این موضوعات, یک نگاهی به مقاله موقعیت ما در مقررات بازارهای مالی اتحادیه اروپا (میفید دوم) تحت عنوان "سرمایه گذاری, شرط بندی نیست".

تغییر از استراتژی های شرط بندی کوتاه مدت به سمت سرمایه گذاری بلند مدت می تواند سیستم مالی را به یک اقتصاد واقعی و جامعه به عنوان یک کل تبدیل کند. متاسفانه اتحادیه بازارهای سرمایه, جدید اتحادیه اروپا ابتکار عمل, خطرات ترویج رشد کوتاه مدت بیش از سرمایه گذاری بلند مدت. اگر می خواهید بیشتر بدانید به مقاله و کارتون اخیرا منتشر شده ما مراجعه کنید.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.