مدیریت استراتژیک - هدف، اهمیت، تعریف و فرآیند را بشناسید

  • 2021-12-16

what is strategic management and its process

کلمه استراتژی از کلمه یونانی "stratigos" گرفته شده است که به معنای "ژنرال" یعنی رهبر یا فرمانده ارتش است. در عصر مدرن، این اصطلاح هدف متفاوتی دارد: یک برنامه کلی برای دستیابی به یک یا چند هدف بلندمدت نامشخص.

هر سازمانی مجموعه ای از اهداف و مقاصد خاص خود را دارد. این اهداف و مقاصد با توجه به توانمندی ها و اراده سازمان برای گسترش ایجاد می شوند. با این حال، فقط ایجاد این اهداف کافی نیست، بلکه باید آنها را به خوبی اجرا کنید. بنابراین، شرکت باید اقدامات لازم را برای رسیدن به چنین اهدافی انجام دهد. چنین اقداماتی که توسط شرکت انجام می شود به عنوان استراتژی شناخته می شوند.

چگونه مدیریت استراتژیک را تعریف کنیم؟

مدیریت استراتژیک عبارت است از تدوین و اجرای اهداف و ابتکارات مهمی که توسط سازمان به نمایندگی از همکار خود اتخاذ می کند، بسته به فرهنگ کاری داخلی و خارجی که سازمان در آن فعالیت می کند. به طور کلی شامل اهداف، اهداف و خط مشی های سازمان است که نشان دهنده سازمان در سطح بیرونی است.

مدیریت استراتژیک چیست؟

منظور از مدیریت استراتژیک هنر توسعه، اجرا و ارزیابی استراتژی ها با کارکردهای مختلف است که به سازمان ها اجازه می دهد به اهداف خود دست یابند. این یک فرآیند ثابت از شکل گیری استراتژی ها و اجرای آنها برای دستیابی به اهداف است. این به تقسیم برنامه های بزرگ به برنامه های کوچکتر و دست یافتنی کمک می کند. با تدوین و اجرای کارآمد استراتژی، دستیابی به اهداف آسان می شود. دو هدف اصلی مدیریت استراتژیک وجود دارد.

  • برای کسب مزیت رقابتی، پیشی گرفتن از رقبا و دستیابی به تسلط بر بازار و
  • به عنوان یک راهنما برای سازمان برای کمک به بقای تغییرات در محیط کسب و کار عمل کند.

مدیریت استراتژیک اهداف تعیین شده برای شرکت را پوشش می دهد، نظارت بر اقدامات رقبا، ارزیابی مجدد ساختار داخلی سازمان، ارزیابی استراتژی های امروزی، و تایید اجرای آن استراتژی ها در سراسر شرکت. این ترکیبی از برنامه ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک است. برنامه ریزی استراتژیک شناخت اهداف قابل دستیابی است. تفکر استراتژیک ظرفیت شناسایی الزامات سازمان برای دستیابی به اهداف مورد اشاره از طریق برنامه ریزی استراتژیک است.

دو نوع برنامه ریزی استراتژیک وجود دارد - تجویز و توصیفی. مدیریت استراتژیک سابق توسعه استراتژی ها پیش از یک مسئله سازمانی است. مدیریت استراتژیک توصیفی استراتژی ها را در صورت لزوم و در صورت لزوم انجام می دهد. در حالی که بسیاری از مدیریت عالی شرکت ها استراتژی را پیاده سازی می کنند ، برخی دیگر از استراتژیست هایی استفاده می کنند که استراتژی را برای بهبود عملکرد شرکت برنامه ریزی و اجرا می کنند.

با انتخاب هر یک از گزینه های زیر به ما در بهبود محتوای خود کمک کنید:

هدف از مدیریت استراتژیک چیست؟

مدیریت استراتژیک در دستیابی به اهداف ، به سازمانها و ایدز می دهد. این نگاهی آینده نگر به سمت عملکرد می بخشد و رشد پایدار می شود. همچنین به متحد کردن کارمندان و مدیریت کمک می کند و بنابراین ، محل کار به روشی یکپارچه کار می کند.

مدیریت استراتژیک یک فرایند ثابت برای تدوین استراتژی ها و اجرای آنها برای دستیابی به اهداف است. این به تقسیم برنامه های بزرگ به برنامه های کوچکتر و قابل دستیابی کمک می کند. با تدوین و اجرای استراتژی کارآمد ، دستیابی به اهداف به یک کار آسان تبدیل می شود. این به هر سازمانی کمک می کند تا اهداف خود را به وضوح سازماندهی کند. بنابراین ، آن را به عنوان یک مهارت و همچنین به عنوان یک هنر در نظر گرفته می شود. مدیریت استراتژیک به عنوان یک مهارت تلقی می شود زیرا فرد می تواند تکنیک ها را به عنوان شاخه ای از دانش بیاموزد. از طرف دیگر ، از آن به عنوان یک هنر نیز یاد می شود ، زیرا به داوری و اندیشه آینده نامشخص می پردازد. بنابراین ، هر سازمان باید مدیریت استراتژیک را در شیوه های مدیریتی خود اجرا کند.

چرا مدیریت استراتژیک ضروری است؟

مدیریت استراتژیک به شخص مسئول تصمیم گیری کمک می کند تا با ابزارهای مدیریتی تضمین شود یا با هدایت فعالیتهای سازمانی در مسیر درست ، انتظار تغییرات را داشته باشد. علاوه بر این ، عمل مدیریت استراتژیک با کمک به شرکت برای نوآوری به موقع و از قبل اقدامات ، ریسک عملیاتی را کاهش می دهد. در زیر آمده است که چرا مدیریت استراتژیک در سازمان بسیار مهم است.

به پیش بینی تغییرات کمک می کند

همانطور که در بالا توضیح داده شد، مدیریت استراتژیک از مدیر می خواهد که آینده شرکت و بازار را مطالعه کند. تحقیق مداوم در مورد آیندهمدیران می توانند تغییر را پیش بینی کنند. هنگامی که مدیریت استراتژیک به طور مؤثر انجام شود، می تواند سازمان را به سمت تغییر یا حتی ایجاد تغییر در بازار سوق دهد. مدیریت استراتژیک به شرکت ها اجازه می دهد بر اساس پیش بینی های دقیق و نه واکنش های تکانشی تصمیم گیری کنند. این شرکت را قادر می سازد تا اقداماتی را در مرحله ابتدایی یک روند جدید انجام دهد و زمان هدایت را برای مدیریت کارآمد محاسبه کند.

وضوح در اهداف و جهت

مدیریت استراتژیک یک انگیزه قوی برای کارکنان و مدیریت برای دستیابی به اهداف شرکت ایجاد می کند. مدیریت استراتژیک همچنین تضمین می کند که مدیران ارشد در مورد مشکلات استراتژیک نظر واحدی داشته باشند.

کارایی کارکنان را افزایش می دهد

کارکنان در تمام سطوح در فرآیند مدیریت استراتژیک گنجانده شده اند. در نتیجه، کارکنان احساس مشارکت و انگیزه بیشتری برای کار می کنند. آموزش های لازم به کارکنان ارائه می شود و بین فرآیند اجرای استراتژی از طریق کارکنان انجام می شود. این باعث افزایش کارایی کارکنان می شود. با یک گردش کار استراتژیک، مدیریت عملکرد سازمان ها سود می برد. زمانی که کارکنان احساس کنند که بخشی از دیدگاه شگفت‌انگیزتر سازمان هستند و برای تحقق اهداف سازمانی ضروری تلقی می‌شوند، حاضرند بهترین تلاش خود را برای شرکت ارائه دهند.

افزایش سودآوری

سودآوری واحد تجاری به حداکثر استفاده از منابع موجود بستگی دارد. بنابراین مدیران می توانند با بهره گیری کامل از منابع مالی و استفاده از حداکثر ظرفیت نیروی کار، با کمک مدیریت استراتژیک، بهره وری و سودآوری واحد را افزایش دهند.

هزینه ها را کاهش می دهد

مدیریت استراتژیک به سازمان کمک می کند تا هزینه های خود را برای سرمایه گذاری های غیر ضروری کاهش دهد. به عنوان مثال، سرمایه ثابت هر شرکت مبلغ سرمایه گذاری شده در دارایی های ثابت آن است. با کمک مدیریت استراتژیک، مدیران ممکن است تصمیم بگیرند که آیا سرمایه‌گذاری در این دارایی‌های ثابت سودآور است یا آن‌ها را برای کاهش سرمایه‌گذاری ثابت اجاره کنند.

شکاف سازمانی را پر می کند

شکاف سازمانی فعالیتی است از فعالیت های بخش که به هیچ کارمندی واگذار نشده است. اگر چنین تخصیصی به اشتباه حذف شود، هیچ کارمندی نمی تواند در قبال آن مسئولیتی داشته باشد. به دلیل تعامل و ارتباط مداوم در فرآیند مدیریت استراتژیک، هر کارمند کار برابری دریافت می کند. به همین دلیل، می‌توان از شکاف‌های سازمانی که توانایی دستیابی به هدف کسب‌وکار را به تاخیر می‌اندازد، اجتناب کرد. با مدیریت استراتژیک، این مانع برطرف می شود.

حقایق جالبی که در مورد مدیریت استراتژیک باید بدانید

  • بیش از 97 درصد از کارفرمایان احساس می کنند که اجرای استراتژی نسبت به تدوین استراتژی چالش برانگیز است.
  • 67 درصد از کارفرمایان اظهار داشته اند که سازمان آنها با موفقیت بهترین استراتژی ها را ایجاد می کند. با این حال، تنها حدود 45٪ -47٪ از آنها در اجرای خود موفق می شوند.
  • بیش از 65 درصد از استراتژی های تدوین شده به دلیل عدم اجرای صحیح شکست می خورند.
  • در حالی که 18 درصد از کارفرمایان می گویند که استخدام نامزدها با مهارت های لازم برای اجرای استراتژی اولویت بالایی دارد، 11 درصد از کارفرمایان در حال توسعه و تقویت چنین مهارت هایی در کارکنان فعلی هستند.
  • بیش از 60 درصد از شرکت هایی که یک فرآیند رسمی برای مدیریت تصمیمات استراتژیک ایجاد کرده اند، از رقبای خود بهتر عمل کرده اند.
  • تنها حدود 20 درصد از شرکت ها اجرای تصمیم استراتژیک خود را به صورت ماهانه بررسی می کنند.
  • حدود 4 درصد از پتانسیل مدیریت استراتژیک به دلیل عدم پاسخگویی تعریف شده از بین می رود.

چگونه استراتژی تدوین کنیم؟

مدیریت استراتژیک، وقف برنامه ریزی استراتژیک را ضروری می سازد. برنامه ریزی استراتژیک نمادی از توانایی یک سازمان برای رسیدن به اهداف کوتاه مدت و بلندمدت و تعیین اقداماتی است که برای دستیابی به آن اهداف باید انجام شود. در اینجا هفت مرحله در فرآیند مدیریت استراتژیک آمده است:

تعیین اهداف

اولین مرحله مدیریت استراتژیک، تعیین اهدافی است که شرکت می خواهد به آنها دست یابد. این مرحله شامل تعیین اهداف بلند مدت و کوتاه مدت است. در مرحله بعد، مدیر باید این اهداف را با کل سازمان به اشتراک بگذارد و توضیح دهد که چگونه بر آینده آن تأثیر می گذارد. هر یک از اعضای تیم برای شغل خود حس هدفمندی پیدا می کند و احساس مشارکت می کند.

جمع آوری اطلاعات

مرحله بعدی جمع آوری تمام داده ها و اطلاعات لازم است. این اطلاعات بخشی ذاتی از دید و رسالت سازمان خواهد بود. اطلاعات مربوط به آنچه در آینده ممکن است تغییراتی ایجاد شود ، سهم بازار سازمان ، سهم بازار رقبا و غیره همه سؤالاتی است که به پاسخ نیاز دارند.

تجزیه و تحلیل وضعیت

پس از جمع آوری اطلاعات لازم و تعریف دید و رسالت آنها ، مرحله بعدی ارزیابی وضعیت فعلی است. این مرحله محیط های داخلی و خارجی تجارت را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و رقبای آن را ارزیابی می کند. سرانجام ، مدیران باید تمام اطلاعات را بر اساس ارتباط آن با وضعیت فعلی با تمام اطلاعات موجود طبقه بندی کنند.

استراتژی تدوین

پس از مطالعه کامل اطلاعات و وضعیت ، مدیر باید استراتژی را تدوین کند. بنابراین استراتژی انجام شده باید واضح و شفاف باشد. داشتن یک برنامه مبهم از داشتن هیچ یک بدتر است زیرا باعث از بین رفتن جهت در بین کارمندان می شود و منجر به ناکارآمدی و عدم درک آن می شود.

استراتژی اجرای

بهترین راه برای تعیین اینکه آیا استراتژی کار می کند یا خیر ، اجرای آن است. مهمترین مهارت در این سطح مهارت های مدیریتی است. ارتباط استراتژی همراه با توضیح در مورد نقش هر کارمند اجتناب ناپذیر است. طراحی جدید باید در سراسر سازمان پشتیبانی کند تا به طور مؤثر اجرا شود.

استراتژی نظارت

پس از اجرای ، نظارت بر موفقیت استراتژی به طور مداوم ضروری است. اما ، اول ، مدیر باید بررسی کند که آیا استراتژی نتایج مثبتی ارائه می دهد یا خیر. سپس ، پس از آزمایش آنها در سطح کوچکتر ، برنامه ها باید به طور مداوم اجرا شوند. این رشد پایدار را فراهم می کند ، به حفظ کارمندان کمک می کند و در سطح قابل توجهی بیشتر بر سازمان تأثیر نمی گذارد. علاوه بر این ، شما می توانید کارمندان خود را به طور کارآمد در سطح پایین تر کنترل کنید.

ایجاد تغییر

اگر این استراتژی منجر به عوارض جانبی شود ، مدیر باید همان را تجدید نظر کند و تغییرات لازم را ایجاد کند. از طرف دیگر ، اگر این روند خوب کار کند ، مدیر می تواند مشکلات آینده را برای ایجاد استراتژی ها پیش بینی کند.

انواع مختلف استراتژی به کار رفته در تنظیمات تجاری

در حالی که یک استراتژی را تشکیل می دهید ، برخی از موارد را باید تشخیص داد و در ذهن داشت تا عملکرد بهتری داشته باشد. مانند هدف اولیه سازمان ، الزامات آینده نگر و روش نهایی برای ایستادگی از جمعیت. پس از پاک شدن این اهداف ، بسیاری از انواع استراتژی های تجاری به شما کمک می کنند تا واقع بینانه باشید و در فضای بازار رشد کنید. برخی از آنها به شرح زیر است؛

استراتژی ساختاری

استراتژی ساختاریستی در حال ایجاد عملکرد مشاغل در اطراف فضای بازار موجود در حالی است که از ساختار صنعت برای مزیت شما استفاده می کند. به عنوان مثال ، یک شرکت در حال اجرای یک استراتژی برای افزایش فروش یک محصول فعلی است.

راهبرد رشد

استراتژی رشد هنگامی اجرا می شود که محصولات یا ویژگی های جدید منتشر می شوند یا اگر یک تجارت در فضای جدید بازار وارد شود. به عنوان مثال ، اضافه کردن یک افزودنی آنلاین به یک شرکت در حال حاضر موجود در دنیای آفلاین می تواند یکی از استراتژی های رشد یک سازمان باشد.

اولین استراتژی مزیت حرکت

استراتژی که در آن محصول یا شرکت با اولین کسی که خدمات یا محصول خاصی را ارائه می دهد ، این مزیت را به دست می آورد. به عنوان مثال ، eBay اولین سرویس حراج آنلاین است که با خریداران و فروشندگان انواع مختلف مطابقت دارد.

استراتژی رهبر هزینه (استراتژی اقیانوس قرمز)

یک استراتژی رهبر هزینه راهی برای تعیین قیمت رقابتی محصول شما است که محصول شما را از سایر مشاغل جدا می کند. در نتیجه ، شما می توانید کمترین مقدار را برای یک محصول در حالی که انعطاف پذیر و سودمند است ، شارژ کنید. به عنوان مثال ، آمازون با ارائه امکانات گسترده انبارداری ، کاهش اقتصادهای فیزیکی در مقیاس ، یک استراتژی رهبری هزینه را اجرا می کند.

استراتژی تمایز (استراتژی اقیانوس آبی)

تمایز سازمان شما را قادر می سازد با ارائه یک محصول منحصر به فرد ، شارژ محصول نوآورانه و قرار دادن یک بخش حق بیمه برای محصول خود ، یک فضای خلاقانه را به خود اختصاص دهد. به عنوان مثال ، از زمان راه اندازی آن ، اپل محصولی بی نظیر در مورد طراحی محصول ، سیستم عامل و سایر ویژگی های قابل توجه بوده است.

استراتژی افزایش قیمت

استراتژی کاهش قیمت این است که یک محصول را در محدوده اولیه قیمت گذاری کنید تا قیمت تولید ، بازاریابی و محصول را پوشش دهد. پس از آن ، هنگامی که محصولات مشابه معرفی می شوند ، دامنه قیمت در مقایسه با هزینه اولیه برای حفظ لبه رقابتی محصول کاهش می یابد. به عنوان مثال ، نایک در هنگام راه اندازی برای مشتریانی که به آنها نیاز دارند ، محصولات با قیمت بالاتری دارد ، اما بعداً ، افت قیمت هنوز هم فروش است زیرا قیمت کمتری مردم را به خود جلب می کند.

استراتژی دستیابی

استراتژی خرید با خرید یک محصول دیگر و کنترل آن ، رشد محصول را ترویج می کند. اگرچه ممکن است در بعضی مواقع بسیار پیچیده باشد ، ممکن است متخصصان حقوقی و دارایی در تیم شما مفید باشند. کمپین های رسانه های اجتماعی و تأثیرگذاری بر بازاریابی Sephora نمونه واقعی این استراتژی است.

استراتژی تمرکز

استراتژی تمرکز یک بخش بازار را از طریق هر یک از روشهای قبلاً تحت پوشش هدف قرار می دهد. با این حال ، گاهی اوقات تمرکز روی یک قطعه خاص و نه کل فضای بازار مفید می شود. به عنوان مثال ، رژیم غذایی Coca-Cola یکی از هوشمندانه ترین محصولاتی بود که این برند را برای مبتلایان به دیابت و افرادی که نوشیدنی قند کم را ترجیح می دهند ، تبلیغ می کرد.

نتیجه

برنامه ریزی برای آینده کوتاه مدت و بلند مدت سازمان برای فعالیت یک تجارت موفق ضروری است. مفهوم مدیریت استراتژیک اولین قدم به سمت هدف نهایی شماست. برای تمرین موثر مدیریت استراتژیک ، باید مهارت های لازم را برای درک شرکت به عنوان یک کل ، درک محیط عملیاتی آن ، توسعه استراتژی های مناسب با چنین پیش زمینه ، اجرای طراحی و ارزیابی ، کنترل و اصلاح استراتژی اجرا شده داشته باشید. مدیریت استراتژیک گسترده است و کلیه کارکردها را در بر می گیرد ، بنابراین سعی می کند دانش و تجربه به دست آمده در زمینه های ساختاری مختلف مدیریت را در بر بگیرد.

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.